مِهروَرزی با همه آیینِ ماست!



 

 

 

این روزها همه جا بوی زیارت گرفته است. بوی حسین (ع) و بوی کربلا و اهل بیت (ع) گرفته است!

 

از سر هر کوچه که می گذری، پسران دختران سینی به دست را می بینی که کاسه های آش نذری پخش می کنند.

 

این آش نذری، آش پشت پای یک مسافر کربلاست!

 

 

زیارت قبول و سفر به سلامت ان شاءالله زائر مزار حسین (ع)!

 

التماس دعا داریم وقتی در بین الحرمین به مرقد عباس ابن علی (ع) نزدیک می شوی!

 

 

آری! دل ها این روزها حال و هوای اربعین گرفته.

 

در دل ما هم اربعینی برپاست به یاد شهیدان کربلای عراق در سال 61 هجری و تمام کربلاهای روی این کرۀ خاکی!

 

 

صدای چاووش دیگر کمتر به گوش می آید:

 

 

اول به مدینه مصطفی را صلوات!

 

دوم به نجف شیر خدا را صلوات!

 

در کرببلا به شمر ملعون لعنت!

 

در طوس غریب الغربا را صلوات!

 

ایوان نجف عجب صفایی دارد!

 

حیدر بنگر چه بارگاهی دارد؟

 

.

 

 

آخر بیشتر آنان که چاووش خوان بودند، رخت از این دنیا کشیده اند یا در گوشه ای به نجوا با دل خویش مشغولند.

 

یادش به خیر! قدیمی ها صفا و صمیمیت بیشتری داشتند و درگیر تعارف و این حرف ها نبودند. خدایشان بیامرزد!

 

 

برای سلامتی زائران عتبات عالیات و تمام زیارتگاه ها اجماعا صلوات!

 

 

هر که دارد هوس کرببلا بسم الله!

 

هر که دارد به سرش شور و نوا بسم الله! 

 

هر که دارد سر همراهی ما بسم الله!

 

 

 


 

 

 

آیا شما کتابیار را می شناسید؟

 

مدتی پیش در سایت آقای شاهین کلانتری مشغول وبگردی بودم که با این ابزار جالب آشنا شدم.

 

از این ابزار جالبی که معرفی کرده بودند، بسیار خوشم آمد و در باره‌اش در اینترنت تحقیق کردم. بعد به آدرس سایتش رفتم و یک کتابیار سفارش دادم.

 

انتظار زیاد طول نکشید. سه چهار روز بعد کتابیار به دستم رسید. خیلی هیجان زده بودم. از آنچه فکر می‌کردم بهتر، شکیل‌تر و کاربردی‌تر بود.

 

بلافاصله کار را شروع کردم. ابتدای کار، مطالعه با کتابیار کمی فانتزی و سخت به نظر می‌رسید. 

 

اما خیلی زود به آن عادت کردم. کتاب خواندن دیگر سخت نبود و لازم نبود کتاب را در دست بگیری و بخوانی.

 

کتابیار کتاب را برایت نگه می‌داشت، آن هم با هر زاویه‌ای که می‌خواستی.

 

و تو فقط می‌خواندی و می‌خواندی و می‌خواندی!

چه حس ناب قشنگی!

 

امروز از کتابیار هم برای مطالعۀ کتاب استفاده می‌کنم و هم برای نوشتن یادداشت‌هایی که قبلا روی برگه نوشته‌ام.

 

خلاصه این وسیله به من خیلی کمک کرده که بتوانم به کار خواندن و نوشتنم، سرعت بیشتری بدهم.

 

البته به نظرم گاهی موقع کتاب خواندن، باید راحت دراز کشید و کتاب را در دست گرفت و از خواندن آن لذت برد!

 

امیدوارم دوستان با مشاهدۀ سایت کتابیار و بررسی این ابزار جالب و مفید، آن را تهیه کنند و از کار با آن لذّت ببرند.

 

 



روزها و شبهای زیادی را سپری کردیم و به انتظار نشستیم تا کسی وارد شود و ما را از این دردسرها، گرفتاری ها و نامهربانی ها نجات دهد و زندگی گرم و پُر از مهر و محبتی را برایمان فراهم کند.


اما چشممان به در خشک شد و آن که باید بیاید، نیامد.


اکنون که به این روزها و شب های گذشته می نگرم، تاسف می خورم که چرا بی حرکت نشسته و فقط به راه خیره شده ایم تا خدا کسی را برای حل مسائل و مشکلاتمان بفرستد!


مگر می شود؟!. و مگر داریم؟!.


از قدیم گفته اند: از تو حرکت، از خدا برکت!»


إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ: خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!»


آری! اگر خواهان تغییر در سرنوشت خودمان هستیم، باید ابتدا بپذیریم و باور کنیم که می توانیم با یاری خدا سرنوشت خویش را تغییر دهیم. سپس تلاش کنیم و بی شک شاهد تغییر تمام ابعاد زندگی خویش خواهیم بود.


من این روزها عجیب به این باور رسیده ام که خداوند هرگز عزیز بزرگواری چون امام زمان (ع) را برای نجات مردمی که مانند سنگ بر زمین چسبیده اند و هیچ تکان و جنبشی ندارند، نخواهد فرستاد!


اگر حرکتی و جنبشی بود، شاید تغییری هم ایجاد شود و خداوند کسی را به یاریمان بفرستد.


هر کسی در حد توان خود مسئولیت دارد در جهت آماده کردن شرایط بکوشد تا جامعه ای ایده‌آل و خواستنی داشته باشیم و به پیشواز گل نرگس برویم.


امیدوارم آن روز و روزگار وعده داده شده را دریابیم و درک کنیم. چنین باد!



تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وی ای اِمو موسسه ثبتی حقوقی مطهری خانه دعا ناگفته‌های یک بانو والعصر وبلاگ تستی آموزش ICDL در تبریز-آموزش ای سی دی ال در تبریز سایت آموزشی- پژوهشی Mehdi Esmaeili parketarta